عشق من يانگوم

بانو جانگ اوكي جونگ از جوسان

سلطنت به عنوان ملكه : از ماه مي 1688 تا 1694(6 سال)

سلطنت به عنوان همسر امپراطور : يك دوره از دسامبر 1686 تا آوريل 1688
يك دوره هم از تاريخ 1694 تا نوامبر 1701

تولد : 3 نوامبر 1659

درگذشت : 9 نوامبر 1701(42 سالگي)
در قصر چانگ دوك

محل تدفين : دائه بين ميو سئو رونگ گويانگ واقع در گيونگي

همسر : سوك جونگ از جوسان

پدر : جانگ هيونگ

مادر : بانو يون

فرزندان : شاه گيونگ جونگ
شاهزاده سونگ سو

***

جانگ اوكي جونگ يا جانگ هه بين فرزند جانگ هيونگ و بانو يون يكي از زيباترين زنان در تاريخ كره بوده است.او نديمه شخصي ملكه مادر جانگ نيونگ بود.روزي كه شاه سوك جونگ براي ملاقات با ملكه مادر جانگ نيونگ رفت او را ديد و او را همسر رتبه پائينش كرد.حزب سورون و مادر شاه سوك جونگ با وي مخالف بودند و با توطئه او را از قصر اخراج كردند.وقتي ملكه مادر فوت كرد ملكه اينهيون به اوي اجازه بازگشت داد.(پس مرگ مادر شاه تقصير بانو جانگ نبوده ولي در سريال دونگ يي مقصر بانو جانگ اعلام شد)در سال 1686 او به مقام سوك وون رسيد.سپس در سال 1688 او مقام سو اويي را بدست آورد.در سالي كه ملكه اينهيون تبعيد شد او پسري بدنيا آورد(شاه گيونگ جونگ).بعد از آن او لقب بين را گرفت با پيشوند هويي به معناي(زيبا).مدتي بعد او به مقام ملكه رسيد.در همين حال شاه سوك جونگ تصميم گرفت پسر بزرگش يعني پسر بانو جانگ را وليعهد كند ولي شدني نبود چون فقط قرزندان زنان اشرافي قادر به سلطنت بودند.شاه سوك جونگ از ملكه اينهيون خواست تا پسر بانو جانگ را به فرزندي قبول كند كه در كره مرسوم بود.اما ملكه اينهيون هنوز جواني 21 ساله بود و ملكه اينهيون او را به فرزندي نپذيرفت براي همين مقامات سياسي با دسيسه اي ملكه اينيهون را خلع مقام كردند ولي فقط خلع ملكه نبود.مقامات سواين او را تبعيد كردند و سعي كردند ملكه را مسموم كنند.رهبر گروه نورون كه طرفدار ملكه بود را كشتند حتي پدر ملكه اينهيون را كشتند.پس بانو جانگ ملكه شد و طرفدارانش قدرت گرفتند.سالها بعد شاه ديگر به بانو جانگ توجه نكرد و از طرفداران بانوجانگ بيزار شد.او توجهش را به بانو چويي(دونگ يي خودمون)زياد كرد كه مادر يونينگ گئوم بود و طرفدار ملكه اينهيون بود.پس شاه براي خلع بانو جانگ دست به كار شد.اول از همه برادر بانو جانگ و طرفداران بانو جانگ را طرد كرد.سپس سعي كرد ملكه اينهيون را برگرداند.اول او را به قصر كوچكي به نام آندونگ آورد سپس به قصر شاه توت و در آخر به قصر اصلي اش برگرداند.

چون خيلي زياده ادامش رو بعدا ميزارم

ادامه دارد . . . . .