عشق من يانگوم

خلاصه سريال افسانه دونگ اياول سریال یه مقدار جنایی شروع شد و نشون داد یه شخصی (که بعدا معلوم میشه سربازرس بوده) در حال ماهیگری در صبح زوده که شخصی پارو زنان به او نزدیک میشه و

خلاصه قسمت اول سريال دونگ اي

اول سریال یه مقدار جنایی شروع شد و نشون داد یه شخصی (که بعدا معلوم میشه سربازرس بوده) در حال ماهیگری در صبح زوده که شخصی پارو زنان به او نزدیک میشه و
با شمشیر اون رو میزنه ولی این سربازرس در همون موقع یک علامت که نشان شخص بوده رو میکنه و تو دستش می مونه و میفوته داخل رودخانه
بعدش نشون میده که یه خانواده در حال فرار کردن هستن که من اول فکر کردم خانواده ی دونگ یی هستند ولی نبودند
که در حال فرار بودند چون برده بودند و سربازان حکومتی هم دنبالشون بودن که تعقیبشون میکردند ولی وقتی سربازها به این خانواده میرسن به گروهی در سبک ایلجیما شروع
به جنگیدن با این سربازها میکنند تا این خانواده رو نجات بدند و میبرنشون کنار رودخانه
تا فراریشون بدن در همین حین هم در همون حوالی قایق همون سربازرس در همون منطقه توسط جریان آب به کنار روخانه میرسه

خلاصه ی قسمت اول افسانه ی دونگ یی




سپس سکانس عوض میشه و نشون میده بچه های داخل بازار در حال مسابقه (چیزی شبیه مسابقه ی دو) هستند که جایزه ی این مسابقه هم شیرینی عسلی هست که
گروه آخری دونگ یی و یه پسره دیگه هست که پسره اول با تقلب جلو میوفته ولی بعد از اون دونگ یی هم با کمی زکاوت دوباره جلو میوفته و برنده ی مسابقه میشه
ولی داور میگه چون دونگ یی تقلب کرده تیمش بازنده هست و تیم مقابل رو برنده اعلام میکنه
در همین حین که تیم مقابل در خال شادی کردنه دونگ یی و تیمش شیرینی ها رو یواشکی بر میدارن و الفرار
حریف هم میفهمه و میوفته دنبال اینها که گروه دونگ یی از هم جدا میشن و دونگ یی که با یکی دیگه در حال فرار بودند در زیر پلی مخفی میشن تا گروهی که دنبالشون بودن,گمشون کنه
در همین موقع یه شخص نیمه جون(همون سربازرس در اول داستان) پشت سر این ها میوفته و پسرهی که همراه دونگ یی بوده فرار میکنه ولی دونگ یی همون جا می مونه و همون شخص نیمه جون
با دستش علامت هایی رو به دونگ یی نشون میده و بعد هم دونگ یی میره کمک بیاره که سربازرس نیمه جون هم علامتی که از لباس شخص کنده بود داخل کیف دستی(زنبیل خودمون) یونگ یی میندازه و بعد هم الفاتحه
دونگ یی هم میره و یه سری سرباز میاره و یکی از مقام های ارشد میگه هر چی دیدی بگو و پاداش بگیر دونگ یی هم چیزی یادش نمیاد و میگه من چیزی یادم نمیاد
در همین موقع خبر به رییس کل سربازان شهر که با بازی یوری در جومونگ 2 انجام میشه میرسه و میاد دنبال پدر دونگ یی که یه کالبد شکاف رییت ولی در عین حال ماهر هست و اون رو پیدا میکنه و بعد از کمی گفت و گو به قصر میردش تا کالبد شکافی رو انجام بده

لاصه ی قسمت اول افسانه ی دونگ یی




پدر دونگ یی میگه که :
اکثر مقامات(چون به جز اون سربازرس چند مقام که اکثرا اشراف زاده هم بودن کشته شده بودن) به وسیله ی شمشیر و خنجر به قتل رسیدند بعد رییس کل ازش میپرسه میتونی محل قتل سربازرس رو تعیین کنی
پدر دونگ یی هم میگه که احتمالا قتل در جایی که دو تا رودخانه به میرسن اتفاق افتاده
همه میگن چرا اون هم میگه که:
چون اون رفته بوده برای صید ماهی قزل الا میپرسن از کجا فهمیدی؟
میگه چون که من تو دستش فضله ی ماهی پیدا کردم و دمای بدنش هم کم نبوده موقع مرگ و این دلیلش به خاطر نسیمی هست که در این موقع از سال در رودخانه میوزه
بعد رییس سربازان کل شهر میره پیش یکی از اشراف زادگان و بهش میگه احتمالا نفر بعدی شما هستید اون هم تعجب میکنه و میگه کار کیه؟فرماندهان غربی؟
که رییس سربازان میگه فعلا مدرک زیادی نداریم ولی احتمالا کار گروه شمشیر زنان مبارز هست

و بعد هم سکانس میره روی نمایشی که داره در قصر برای یکی از بانوان درباری انجام میشه و سربازان میرزن داخل و اجازه میخوان که اعضای گروه شمشیر بازان مبارز رو بگیرن
و شروع میکنن به دستگیری این اعضا
داداش یونگ یی هم که در این گروه یکی از مقامات بلند مرتبه بوده خواهرش رو بر میداره و فرار میکنه
و بعد نشون میده که دانگ یی (برادر دونگ یی) داره با یکی از دوستاش صحبت میکنه که میگه برای ما پاپوش درست کردن,اشراف زاده ها رو میکشن و بعد هم انداختند گردن ما
چون در داخل خانه ی بسیاری از اعضای این گروه لباس های خونی پیدا کردن که
در حین بررسی رییس کل(همون یوری خودمون) به این موضوع شک میکنه که چرا این افراد این لباس ها رو در داخل خونه هاشون گذاشتن بمونه؟
که بعد خبر میرسه دارن افراد این گروه میبرن تا مجازات کنند که رییس کل هم چون یه مقدار شک کرده بوده و احساس میکرده مدرک کافی نداره درخواست تحقیقات بیشتر میکنه
که میگن نمیشه
در همین حین هم نشون میده گروه رقیب دونگ یی در مسابقه دونگ یی رو پیدا میکنند و همون پسری که با دونگ یی فرار کرده بود رو میگیرن و زنبیل دونگیی رو هم مبر میدارن و خالی میکنند تا شیرینی ها رو پیدا کنند ولی شیرینی ها نبوده چون قبلا اون ها رو خورده بودن
و اون ها هم پسره رو با خودشون میبرن تا دونگ یی شیرینی ها رو بیاره
دونگ هم چشمش به همون علامتی میوفته که سربازرس قبل از مردنش تو زنبیلش گذاشته بود و سریع میره سمت قصر تا همون کسی رو که اون روز ازش سوال کرده بود رو پیدا کنه و اون نشان رو بهش بده
و جایزه بگیره که میرسه به جلوی در قصر و به یکی از نگهبان ها میگه که برو اون شخص رو صدا کن نگهبان هم که میره اون رو صدا کنه و بیاد میبینه که دونگ یی نیست
و شروع میکنند به گشتن دنبال دونگ یی که رییس کل سربازها(یوری) جلشون رو میگیره
و میگه دنبال این نشان میگردین؟
آخه این افراد داخل قصر بودن که توطئه کرده بودن تا اشراف زاده ها رو بکشن
خلاصه مقامات پایین این تبهکاران دستگیر میشن
بعد هم توطئه میچییند که دونگی و پدرش رو بکشن که یکی از اعضای گروه شمشیر زنان مبارز(با بازی سایونگ در جومونگ) پدر دونگ یی رو نجات میده و بعد هم میفهمن که جون دونگ یی در خطره میوفتن دنبال دونگیی به سمت خونه ی دونگ یی
اما دونگ یی رو که قبلا یکی دیگه برده بود اثری ازش نیست پدر دونگ یی هم به عنوان رییس کل گروه شمشیر زنان مبارز دستور میده که همه افرادش رو جمع کنند تا دنبال دخترش بگردن
و بعد هم قست اول به پایان میرسه... 

+ نوشته شده در  جمعه 9 فروردين 1392ساعت 19:59  توسط پارک جونگ سان 

 

درحال انتقال به صفحه جديد

خرید ساعت مچی|کد جاوا اسکریپت