عشق من يانگوم

خلاصه سريال افسانه دونگ ايخوب توی ورژن اصلی اول یه خلاصه از قسمت های قبل نشون میده که توی تی وی احتمالا به خاطر وقت کم حذف شده داستان اینجوری شروع میشه که در قسمت موسیقی

خلاصه قسمت پنجم افسانه دونگ اي

خوب توی ورژن اصلی اول یه خلاصه از قسمت های قبل نشون میده که توی تی وی احتمالا به خاطر وقت کم حذف شده
داستان اینجوری شروع میشه که در قسمت موسیقی یه عده دارند دنبال دونگ یی میگردن تا کارهاشون رو انجام بده ولی دونگ یی در جایی در حال ارائه ی راه حلی به 2 شخص است که ماهیاشون میمردن
که میگه به خاطر وجود ماسه هست که میره در بدن اینها و خفشون میکنه و برای دست مزد هم وسیله ای رو برای گروه موسیقی تهیه میکنه
(تا اینجا در عکس زیر)



بقیه در ادامه مطلب
سپس نشون میده که در اکثر کارها و گروه ها به دونگ یی احتیاج دارن به دلیل هوش بالایی که داره ازش زیاد کمک میگیرن
و نه تنها در گروه های موسیقی بلکه در سایر امور (نه خیلی مهم کارهای در حد معمول) به دونگ یی خیلی نیاز هست
و این که این سکانس(عکس) زیاد نیاز به توضیح نداره چون در روند کل داستان تاثیر گذاری چندانی هم نداره



در این قسمت هم که ماجرای اصلی این قسمت شروع میشه پادشاه از قسمت قبلی وقتی اون صدای چنگ رو میشنوه گروهی رو مامور میکنه تا دنبال اون چنگ زن بگردند تا بتونه برای مراسمی که در پیش هست از اون چنگ زن استفاده کنه چون واقعا چنگ رو خیلی خوب زده بود
که سربازها وارد بخش موسیقی میشن و شروع میکنند به تحقیق شخصی که دونگ یی رو وارد قصر کرده بود فکر میکنه که امپراطور قصد داره اون چنگ زن رو که بدون اجازه با چنگ اصلی دربار نواخته تنبیه کنه که به دونگ یی میگه تو باید از قصر برای یه مدت بری
که دونگ یی اول قبول نمیکنه ولی با داد و بیداد این شخص بالخره قبول میکنه که این کار رو انجام بده
البته برای قبول نکردنش هم دلیل داشته , چون میخواسته بره و اتاق درباری ها رو تمیز کنه(از قبل برای این کار ثبت نام کرده بوده ) ولی میره و از این کار استعفا میده
از اون طرف هم در بخشی از قصر میگن که شهاب سنگی افتاده که باعث بدیومنی و بد شگونی هست که پادشاه میره از نزدیک اون رو ببینه و بعد جلسه میزارن که میگن به خاطر بازگشت دوباره بانو جانگ هست که این شهاب سنگ افتاده
(تا اینجا در عکس زیر)



سپس پادشاه در جلسه عده ای رو صدا کرد که بیان داخل و اومدن و به حضا و وزیران ظرف هایی رو دادند که دخلش تعدادی مهره بود و وزیران پرسیدند که این چیه؟
پادشاه هم در جواب گفت:این همون مهره هایی هست که باهاش شهاب سنگ شما ساخته شده
که یهو همه تعجب کردند و گفت حالا دلیل نکرانیتون رو فهمیدم
نترسید بانو جانگ لطمه ای به قدرت و منفعت شما نمیزنه
قسمتی از عکس زیر رو در کادر بالا هم توضیح دادم




بعد دونگ یی از قصر خارج میشه میره باه کارگاه صنعتی که زمانی رو که خارج از قصر هست در اونجا کار کنه
در همین حین همون افرادی که قبلا نقشه کشیدند تا گروه شمشیر زنان مبارز رو از بین ببرند(افراد گروه دادگستری) به نقشه ی شخصی به اسم ملکه دوآگر پی میبرن که قراره در مراسمی بانو جانگ رو تحقیر کنه و یا براش پاپوش درست کنه
چون ملکه دوآگر مراسمی رو در روز برگشت بانو جانگ برپا کرده و با این حرکت اون نمیتونه وارد مراسم بشه چون دعوت نشده
که بانو جانگ هم با ترفندی خاص از شر نقشه ی اون ها میگه راحت میشیم که در ادامه براتون توضیح میدم
(تا اینجا در عکس زیر)


سپس در روزی که قرار بود دونگ یی بره و اتاق های بانو ها رو تمیز کنه(همونی که کنسلش کرده بود)
در حال کار کردن در همون کارگاه صنعتی بود که رییس کارگاه به شخصی(یه مرد) دستور میده که باید برای کار نظافت به قصر بره,دونگ یی خوشحال میشه و میگه من میرم که با مخافت رییس کارگاه مواجه میشه
و رییس کارگاه بهش میگه تو باید بری داخل کتاب خانه و اونجا رو تمیز کنی دونگ یی هم با نارحتی میره اونجا تا اونجا رو تمیز کنه.
در همین حال هم کسی که به ظاهر جاسوس به نظر میرسه وارد کتاب خانه میشه و دونگ یی میگه که ببخشید شما؟اون هم میگه من اومدم اینجا رو تمیز کنم
دونگ یی هم در جواب مبگه که این کار قبلا به عهده ی من بوده طرف هم میگه لازم نکرده تو برو بیرون من خودم اینجا رو تمیز میکنم
دونگ یی هم میاد بیرون که میبینه همون شخصی که قرار بوده بره قصر داره از کارش شکایت میکنه که اگه من برم قصر پس چه جوری این کارهای خودم رو انجام بدم؟
که دونگ یی میبینه و میگه من جای شما میرم و بعد وارد قصر میشه و به عنوان نظافت چی شروع به کار میکنه که از بالا دستش اجازه میخواد تا اون یکی اتاق رو به رو , رو تمیز کنه که بالادستش هم بهش اجازه میده و اون هم وارد اتاق میشه
(تا اینجا در عکس زیر)



دونگ یی وارد اتاق بانو جانگ میشه و شروع میکنه به گشتن اتاق بانو جانگ که بعد یکی میاد کمکش کنه و بعد از این که اون شخص برای مدتی کوتاه از اتاق خارج میشه باز شروع میکنه به گشتن اتاق تا بالاخره نماد پروانه ای که در بچگی از اون خانوم(بانو جانگ)
دیده بود رو پیدا میکنه.
از اون طرف هم بانو جانگ میره پیش یکی از چوبکارهایی که در همون کارگاهی که دونگ یی اونجاست (حتی در لحظه ای این دو با هم رو به رو میشوند ولی همدیگر رو نمیشناسند )
و در خواست میده که یکی دیگه از اون پوانه ها براش بسازه چون قبلیه از دستش افتاد و شکست و همچنین از چوب تراش میخواد که برای ملکه دوآگر هدیه ای بسازه.
هدیه به دست ملکه دوآگر میرسه و ملکه هم بلافاصله یکی از وزیران دربار رو خبر میکنه روی اون هدیه که یه نوع وسیله ی موسیقیایی بوده
برای ملکه دوآگر آرزوی سلامت و طول عمر کرده شده بود که این به نوعی یعنی هشدار برای مرگ که مواظب
خودت باش ملکه(البته برداشتی که ملکه وزیر کردند این بود) (همون نقشه ای که گفتم)
بعد دونگ یی رو نشون میده که داره کارگاه همون چوب تراش رو تمیز میکنه که رییس کارگاه بهش میگه وقتی اینجا رو تمیز کردی آشغال ها رو بسوزون
و از اون طرف هم گروه موسیقی دربار میاد دنبال دونگ یی تا برشگردونند به قصر
(تا اینجا در عکس زیر)



بعد دونگ یی که اون آشغال ها رو داشت میسوزوند همون فردی که از دربار اومده بود دنبالش در لا به لای اشغال ها همون علامت پروانه ای که دونگ یی همیشه همراهش بوده رو
میبینه و بلافاصله اون علامت رو از داخل آتش در میاره و دونگ یی رو صدا میکنه و علامت رو بهش نشون میده و میگه:
این همون علامتی نیست که از بچگی همراهت بود؟همون پروانه!که دونگ یی علامت رو میبینهو بلافاصله میره دنبال همون چوب تراش
با پرس و جو میفهمه که احتمالا اون باید سوار قایق شده باشه تا بره به سمت خونش, دونگ یی هم سریع میره طرف کشتی تا دنبال اون چوب تراش بگرده
ولی اون چوب تراش رفته بوده که اول هدیه ی پروانه ی بانو جانگ رو بهش بده و دونگ یی با این که کل کشتی رو میگرده نمیتونه اون شخص رو پیدا کنه
بعد میخواد برگرده که دوربین افسر سئو (یوری در جومونگ 2) رو نشون میده که ظاهرا از یه مسافرت طولانی مدت برگشته
(تا اینجا در عکس زیر)


بعد نشون میده که بانو جانگ وارد قصر میشه و پس از مدتی هم برای احترام پیش ملکه دوآگر(مادر پادشاه) میره.
از طرفی هم روز جشن ملکه دوآگر , دونگ یی به خاطر خستگی و آشفتگی روحی دست و پاش رو گم میکنه که یکی از اعضای گروه بهش میگه تو نمیخواد کار کنی
و در عوض دونگ یی به عنوان نوازنده ی دربار باید بره (همراه یک گروه) و برای وروود بانو جانگج سرود ملی رو اجرا کنند.
(تا اینجا در عکس زیر)


بعد دونگ یی همراه اون گروه میرن پیش بانو جانگ (برای اجرای موسیقی)
دونگ یی در همون مکان چهره ی بانو جانگ رو به خاطر میاره و البته کمی هم شک داشته که آیا این شخص همونه یا نه؟
گروه شروع میکنه به نواختن موسیقی که در این جا این قسمت از تی وی پخش نمیشه



بعد گروه اصلی موسیقی دربار در حین سرودن موسقی ملی در جشن اصلی کار رو خراب میکنند و این برای مردم نشانه ی از بین رفتن سرزمینشون هست که ظاهرا ز روی عمد بوده
و پادشاه دستور میده که به شدت افراد گروه موسیقی رو باز جویی کنند و این کار زیر نظر دادگستری انجام میشه و بعد از هم از دونگ یی بازجویی میشه و البته بعد از بازجویی دونگ یی یاد همون عکس پروانه میوفته و باز هم اون عکس رو با عکس خودش تطبیق میده
تا به سرش میزنه بره و از نزدیک بانو جانگ رو ببینه
(تا اینجا در عکس زیر)



بعد وقتی نزدیک اقامتگاه بانو جانگ میشه میبینه که امپراطور داره از اقامتگاه بانو جانگ خارج میشه و البته قبلش پادشاه اومده بوده به بانو جانگ بگه که این یک توطئه بوده برای شوم نشان دادن شما
که در همین حین که امپراطور داره از اقامتگاه بانو جانگ خارج میشه یه عده از پشت میزنند تو سر دونگ یی و اون رو میبرن به یک مخفیگاه و در اونجا حبسش میکنند و اون هم وقتی به هوش میاد جسد همون شخصی که گفته بود کتابخونه رو تمیز میکنم رو در اونجا میبینه
و بعد هم تموم میشه
در قسمت بعدی هم ظاهرا افسر سئو با بازی یوری دوباره به قصر بر میگرده 

+ نوشته شده در  جمعه 9 فروردين 1392ساعت 20:00  توسط پارک جونگ سان 

 

درحال انتقال به صفحه جديد

خرید ساعت مچی|کد جاوا اسکریپت